یادداشت | «اصالت تکامل» زیر تیغ تبلیغات بانکی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، «هیتلر» در کتاب «نبرد من» فرمول معروفی را در زمینه «پروپاگاند» مطرح می کند که شیوه بنیادین در تبلیغات جهان امروز بر اساس این فرمول واقع شده و آن عبارت است از «وقتی می خواهید جامعه ای را به سوی چیزی بکشید، حیوانی ترین و پستترین غریزه او را نشانه پروپاگاند یا تبلیغات خود قرار دهید. غده آب دهان او را برای یک آگهی کنسرو و غریزه جنسی او را برای آگهی یک جوراب یا یک اتومبیل آخرین سیستم تحریک کنید». شاید شماهم به کرار از دیدن پرتعداد بیلبوردهای تبلیغاتی در شهر به ستوه آمده باشید، و یا هنگام تماشای تلویزیون، و دیدن پیام های بازرگانی، از خود پرسیده اید که چه ارتباطی بین یک خانم زیباروی هفت قلم آرایش کرده با فرش ماشینی یا روغن مایع و دیگر اقلام خوراکی و غیر خوراکی می تواند داشته باشد، و یا شاهد ابتذال تبلیغاتی که در رسانههای مجازی وجود دارد بوده اید، و این موارد و صدها نمونه دیگر ذهن شما را درگیر سوالاتی کرده باشد.
رسانهها و تبلیغات سحرآمیز
ناگفته نماند که اگر بتوان با تسامح زیاد لفظ «سالم» را بر رسانه های ایران اطلاق کرد، رسانه های ما سالم ترین رسانه های دنیا هستند، اما با این حال از اطلاق شیوه جهانی تبلیغات که بر اساس فرمول مذکور است مستثنا و خارج نشده اند. از این رو در تبلیغات بانک ها شاهد این حقیقت تلخ هستیم که برای جذب سرمایه مردم از جاذبه های مادی جوایز گرانبها، خانههای لوکس، اتومبیلهای گران قیمت، سکه و طلا و دهها زرق و برق گوناگون دیگر گرفته تا ساختمان های چشمگیر و تجملاتی در بهترین نقاط شهر که خود یکی از شیوه های تبلیغاتی است بهره می جویند که بنابر همان فرمول معروف و مرسومِ «پست ترین غریزه بشر»، مادی گرایی و دنیادوستی افراد را نشانه رفته اند و با این مانور زرق و برق، دیده و عقل وی را سحر می کنند.
و اما تبلیغات بانکها؛ مسئله ای که این یادداشت پس از مقدمه فوق به دنبال آن می رود در گرو پاسخ به سؤالات پیش رو قرار دارد. و این سوالات عبارت اند از اولا؛ چرا از این فرمول واحد جهانی که در تضاد با آموزه های شریعت اسلام و اصول و اهداف حکومت اسلامی است بهره می جویند؟ ثانیا؛ چه کسانی مهم ترین نقش را در بزرگنمایی و پررنگ شدن افراطی بانک ها ایفا می کنند؟ ثالثا؛ هدف آنها از این «مطرح کردن» و «بزرگنمایی» چیست و چرا این کار را می کنند؟ در این یادداشت به سوال اول پاسخ داده می شود و پاسخ به سوالات دوم و سوم به یادداشت بعدی که ادامه همین نوشتار است موکول میگردد تا از طولانی شدن کلام پرهیز شود.
توسعه یا تکامل؛ حق با کدام است؟
اینکه چرا در نظام جمهوری اسلامی که هدفش به مقتضای قید اسلامیت، تکامل و تعالی انسانها است نیز همانند نظام مستولی بر دنیای امروز که مبتنی بر «اصل توسعه» - آن هم ملخص در اقتصاد به نحوی که سایر وجوه مرتبط با توسعه مانند توسعه فرهنگی و آموزش و پرورش، ذیل برنامه «توسعه اقتصادی» تعریف و برنامه ریزی می شوند در تبلیغات به معنای اعم و نیز در تبلیغات به معنای اخص که همان موضوع یادداشت پیش رو است طبق فرمول جهانی «پست ترین غریزه» پیش می رود را باید در جایگزین شدن «اصالت توسعه» به جای «اصالت تکامل و تعالی» جستجو کرد. شهید آوینی در کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» آرمان توسعه یافتگی را زاییده اصالت بخشیدن به رشد اقتصادی و غلبه اقتصاد بر تمامی وجوه بشر معرفی، و می نویسد: «آنچه باعث شده تا بشر غربی برای اقتصاد این چنین مقامی قائل باشد ماده گرایی و نسیان حق است».
در نقطه مقابلِ «اصالت توسعه»، اسلام «اصالت تکامل و تعالی» را معرفی می کند که هدف آن برخلاف نظریه توسعه، ارزش ها و آرمان های مقدس و والای الهی و انسانی است، و اقتصاد، پیشرفت و تکنولوژی باید در راستای تعالی انسانی باشد نه در مسیر توسعه اقتصادی و سرمایه داری. در واقع در اصل اخیر، اقتصاد فی نفسه دارای اصالت نیست بلکه طریقیت دارد. براین اساس، دیگر نمی توان به هر شکلی بدان دست یافت بلکه از آنجا که هدف، تعالی انسانیت بر مدار مولفه های توحیدی است، طریق نیز باید از سنخ هدف باشد تا منتهی به مطلوب شود.
پس دیگر نمی توان با هر وسیله ای به هدف رسید چراکه هدف تعالی انسانیت است و این با هر وسیله و طریقی سنخیت و سازگاری ندارد. در چنین نظامی با «هدف تعالی» این اقتصاد است که باید در خدمت تکامل و تعالی انسانیت قرار گیرد و فرمول های علم اقتصاد باید با فطرت، تعالی روح و اهداف متعالی که خداوند برای بشریت ترسیم کرده همکفو و در مسیر آنها باشند، نه اینکه تمامی وجوه و شئون انسانی در خدمت اقتصاد قرار گیرد و در مسیر آن تقلیل، تغییر و یا نابود گردند آن گونه که در تمدن متریالیستی غرب صورت گرفت.
نفی تکاثر در نظام اندیشه ای اسلام
در نظام اندیشه ای اسلامی پیشرفت و توسعه ای(البته لفظ توسعه در اینجا با مسامحه همراه است) معتبر است که در مسیر تعالی روح بشر باشد، و تعالی روح نیز نه در گرو توسعه اقتصادی صرف، که متوقف بر پرهیز از فزونطلبی، نفی تکاثر و حرص و آز، منع اسراف و تبذیر، پیروی از یک الگوی متعادل و معقول و متناسب با فطرت آدمی و نیازهای حقیقی وی و نفی شهوترانی و هوی پرستی است. حال برگردیم به همان کلیدواژه «پستترین غریزه» و چرایی استفاده از این فرمول در تبلیغات رسانها ی به ویژه در بحث موردنظر یعنی بانکها. شاید تا اینجا مقداری پاسخ روشن شده است که اشکال کار در کجاست؛ جایگزین شده «اصل توسعه» و آرمان توسعه یافتگی غربی بجای «اصل تکامل و تعالی اسلامی» در برنامه ها و سیاستگذاری های دولت ها.
هنگامی که برخلاف تأکیدهای رهبر انقلاب اسلامی بر اشتباه بودن لفظ توسعه و رد این مفهوم؛ توسعه اقتصادی و آرمان توسعه یافتگی جزو اولویتهای دولتها و برنامههایشان و سندهای چشمانداز و راهبردی کشور قرار میگیرد، دیگر خیلی جای تعجب ندارد که شیوه تبلیغی در رسانهها براساس غرائز انسانی آن هم به صورت افراطی تعریف شود، چراکه هر لفظی بار معنایی و مفهومی دارد و هر مفهومی مقتضیاتی. اینکه بگوییم ما «توسعه» را با مولفههای اسلامی پیش می بریم در خوشبینانه ترین حالت، خودفریبی و نادانی و در نگاهی غیرخوشبینانه، پوپولیسم و فریب افکار عمومی و حرکت در امواج جهانی امپریالیزم است.
سودمحوری لابشرط؛ خلاف تعالی روحانی
همانگونه که گفته شد آرمان توسعه یافتگی زاییده اصالت بخشیدن به رشد اقتصادی و غلبه اقتصاد بر تمامی وجوه بشری است و این آرمان مقتضیاتی دارد که از جمله آنها در زمینه تبلیغات، «حیوانیترین و پستترین غریزه آدمی» را نشانه پروپاگاند خود قرار دادن است. براین اساس در نظامی که مبتنی بر «اصالت توسعه» که خود بر بنمایه های ماتریالیستی و غرایز مادی بناشده، طبیعی است که رسانه در یک تبلیغ، نازلترین غریزه انسانی اعم از شهوت جنسی یا شهوت مادی گرایی و حرص و طمع و مال دوستی وی را هدف قرار دهد و از این راه جذب مشتری کند، چراکه در این نظام ها اصالت با سود است آن هم سود محض و لابشرط، و هرآنچه که در مقابل این سود باشد باید کنار رود و از آنجا که سود محض در تقابل آشکاری با فضائل اخلاقی و تعالی انسانی است؛ پس راهی جزء نابودی اخلاقیات و مقتضیات تعالی روحانی نیست.
تقویت ذائقه مشتریان در جهت شهوت مال دوستی
با این حال استفاده از فرمول یادشده برای جذب مشتری بیشتر و به دنبال آن سرمایه و سود فراوان تر در نظام مبتنی بر توسعه امری بسیار متداول و عادی است، پس اگر بانک یا موسسه مالی برای تبلیغ و جذب مشتری، شهوت مال دوستی و دنیاگرایی انسان ها را هدف گرفت و مانوری شهوت انگیز از زرق و برق طلا و پول گرفته تا ویلاهای مجلل و خودروهای گران قیمت را در مقابل چشمان مخاطبین رسانه به نمایش گذاشت، خیلی جای تعجب ندارد چراکه بر مقتضی اصالت توسعه و مقتضیات آن عمل کرده، سوال اینجاست که در کشوری که دارای حکومت اسلامی است چرا باید برنامه ها و سیاستگذاری های دولت ها مبتنی بر اصل توسعه صورت پذیرد؟/۸۴۱/ی۷۰۲/س
حجت الاسلام داود مؤذنیان، پژوهشگر حوزه علمیه قم